مسائل مربوط به بزرگسالان که نباید درباره آنها با فرزندانمان صحبت کنیم

مسائل مربوط به بزرگسالان که نباید درباره آنها با فرزندانمان صحبت کنیم

مسائل مربوط به بزرگسالان که نباید درباره آنها با فرزندانمان صحبت کنیم

Blog Article

فرزندان ما و نحوه رشد آنها معمولا برای ما ارزشمند است و بیشتر به عنوان والدین سعی می کنیم کار درست را انجام دهیم. این در حالی است که ممکن است «کار درست» با ما در دوران کودکی انجام نشده باشد. کودکان مانند اسفنج هستند و همه چیز را در محیط اطراف خود، چه خوب و چه بد، جذب می کنند. بسیاری از والدین خوش نیت تمایل دارند بیش از حد مسائل خود را با فرزندانشان در میان بگذارند، چه در مورد یک درگیری در محل کار، یک مشکل در خانواده یا یک مسئله مالی وخیم. گاهی اوقات این کار مستقیماً انجام نمی شود، بلکه در گوش کودک از طریق گفتگو با دیگران انجام می شود


برای ارتباط با روانشناس مرد در تهران اینجا کلیک کنید


در حالی که یکی از این رویدادها به رشد کودک آسیب نمی رساند، بحث های مکرر در مورد مسائل مربوط به بزرگسالان، کودک را به تلاش برای پدر و مادر کردن والدین خود، شبه درمانگر یا همسر جانشین سوق می دهد، که هیچ کدام از آنها قرار نیست در کودکی باشند. هنگامی که رشد طبیعی کودک به جلو باز می گردد و مرزهای بین کودکی و بزرگسالی خیلی زود از بین می رود، مسائلی پیش می آید که می تواند منجر به اعتیاد، روابط نامناسب، افسردگی و اضطراب شود. کودکان باید به تدریج در بزرگسالی و مسئولیت های ناشی از آن رشد کنند. بخشی از این رشد تدریجی، یادگیری طبیعی مرزها و رفتارهای متناسب با سن رشد است.



لیزا ام. هوپر، محقق و استاد دانشگاه لوئیزویل، که مطالعات گسترده ای در مورد تأثیرات والدین انجام داده است، اخیراً در واشنگتن پست گفت:



زمانی که والدین نقش خود را بر روی کودک می‌افزایند، کودکان نباید در خدمت نیازهای صمیمی والدین باشند یا در نقش رازدار قرار گیرند. برای مثال، در خانواده‌های طلاق‌گرفته، والدین می‌توانند در دام تکیه کردن به فرزندشان به‌عنوان یک «معتمد» بیفتند - با افشای اطلاعات خصوصی در راه افشای پدر/مادر، یا با میانجی‌گری درگیری‌ها. هوپر می گوید والدین و مراقبان باید در راس سلسله مراتب نظام خانواده باشند. به عنوان مثال، والدینی که دائماً از فرزندان برای مشاوره در مورد رابطه می خواهند یا از آنها در مورد سایر اعضای خانواده شکایت می کنند، نقش بزرگسال و کودک را معکوس می کنند، زیرا آنها به کودک متکی هستند تا همان نوع حمایت عاطفی را که معمولاً از یک فرد مورد اعتماد درخواست می شود، ارائه دهند. دوست یا همسر  »

از نظر رشد کودک، اکثر والدین آگاه طبیعتاً می‌دانند که در مورد مسائل بزرگ در مورد کودکان خردسال صحبت نکنند (اما طبق تجربه من، این امر مسلم نیست). همانطور که کودک رشد می کند، مرزها کمی انعطاف پذیرتر می شوند و اغلب می توانند مرزهای بین آنچه مناسب است و آنچه نیست را محو کنند. همه ما دیده‌ایم، شنیده‌ایم یا تجربه کرده‌ایم که بچه‌های خردسال را در میانه بحث‌های شدید یا تبادل عاطفی بین والدین ببینیم. این هرگز برای رشد کودک مثبت نیست و می تواند تأثیری در ایجاد احساس ناامنی در کودک یا حتی پذیرفتن مسئولیت آشفتگی در ذهن خود داشته باشد. این یکی از دلایل اصلی به دست آوردن شرم سمی در کودکان، یکی از محرک‌های همبستگی در روابط است.


در مورد کودکان بزرگتر، درست است که با آنها در مورد چیزهایی صحبت کنیم که قرار است شخصاً آنها را تحت تأثیر قرار دهد، اما این باید با در نظر گرفتن نیازهای رشدی و عاطفی انجام شود. در این شرایط هرگز نباید از کودکان در هر سنی درخواست مشاوره کرد و در صورت انتخاب برای بحث، باید به منظور اطلاع رسانی انجام شود. هرگز نباید از کودکان برای کسب امتیاز استفاده کرد یا به عنوان پیاده بین والدین استفاده کرد. این می تواند به شدت به نیازهای رشدی کودک در هر سنی آسیب برساند. مسئله هر چه که باشد، کودکان در هر سنی باید هم توسط والدین حمایت شوند و هم کانال های ارتباطی باز گذاشته شود.


کودکان در هر سنی مشکلات کافی و انرژی ذهنی کافی برای عبور از مرحله رشدی که در آن هستند خواهند داشت. کودکان به والدین به عنوان الگوهایی برای رسیدگی به مسائل در زمان بروز نگاه می کنند و اگر والدین نسبت به این موضوع حساس و آگاه باشند، یاد می گیرند که به درستی با آنها برخورد کنند. مشکل را زمانی تصور کنید که مسائل اضافی ناشی از همان افرادی است که کودکان برای حمایت از آنها به دنبال آنها هستند. تعامل با کودکان در مورد هر موضوع بزرگسالی باید با فکری باشد که به آنها کمک کند تا مجموعه مهارت ها و همدلی مورد نیاز برای رویارویی با مشکلات اجتناب ناپذیر بزرگسالان را هنگامی که بالغ می شوند به دست آورند. بیایید به سه موضوع حساس که والدین هرگز نباید در مورد آنها با کودکان صحبت کنند نگاه کنیم:




  • مشکلات زناشویی : نسبتاً واضح به نظر می رسد، اما بچه ها معمولاً وقتی همه چیز خراب می شود، در میانه راه گیر می کنند. برخی از والدین در اقدامی با هدف انتقام از فرزندان خود برای دوری از همسر خود استفاده می کنند. رشد کودکان می تواند با این فکر که والدین آنها در حال جدایی هستند ویران شود و اغلب آنها را مقصر می دانند. توجه به این واقعیت که ممکن است طلاق و جدایی اتفاق بیفتد، می تواند باعث شود که کودکان اشکال مختلفی از اضطراب داشته باشند. کودکان هرگز نباید به عنوان وسیله ای برای هواگیری استفاده شوند و هرگز نباید لباس های کثیف را بشنوند. در صورت جدایی، باید به کودکان اطمینان خاطر داد که آنها را دوست دارند و همینطور باقی خواهد ماند.



  • احساسات منفی در مورد دیگران و آنها : بسیاری از مشتریان به من گفته اند که والدینشان برای آنها "دوست" بوده و این را مثبت می دانند: "ما همه چیز را با هم در میان گذاشتیم، در مورد همه چیز صحبت کردیم". این شامل احساسات والدین در مورد سایر افراد خانواده و فراتر از آن می شود. در حالی که کودک ممکن است احساس ویژه و ممتازی برای "گوش" بودن برای والدین داشته باشد، این اطلاعاتی است که کودک هرگز نباید بشنود. به فرزندتان لطفی کنید و این را برای خود نگه دارید. علاوه بر این، از انتقاد از کودک در مورد مسائل رشد طبیعی مانند ظاهر خودداری کنید. بسیاری از مشتریان (به ویژه زنان) بیان کرده اند که چگونه والدین در مورد جنبه های ظاهری و وزن نظرات منفی داشته اند. والدین اغلب در مورد فرزندان خود به دیگران اظهار نظر می کنند که ممکن است آن رابطه خاص را بر هم بزند.



  • مسائل و مشکلات خودتان : بچه ها والدین را روی یک پایه قرار می دهند و معتقدند که افرادی که آنها را بزرگ می کنند، به طور کلی آن را دارند. شکستن این تصویر با بحث در مورد مشکلات خود با آنها، آنها را ناامن می کند و فرآیند تربیت والدین را آغاز می کند که یکی از دلایل اصلی وابستگی مشترک است. هرگز نباید با یک کودک در مورد اعتماد به نفس خود، زندگی و افراد حاضر در آن صحبت کرد. این بدان معنا نیست که در مواقعی که بر ناملایمات غلبه شده است، نمی توان به طور کلی در مورد انعطاف پذیری و حل مسئله بحث کرد. به فرزندان خود بیاموزید که به جای استفاده از آنها به عنوان یک درمانگر، با اطمینان از توانایی خود در چنین موقعیت هایی رفتار کنند.


وظیفه والدین این است که فرزندان خود را برای دنیای بزرگسالان آماده کنند و با ابزارها و راهبردهای انجام این کار به آنها ثابت کنند. والدین می توانند این کار را با الگوبرداری از رفتار مناسب و باز گذاشتن کانال های گفتگو انجام دهند. در حالی که ممکن است ابراز احساسات در مقابل کودک وسوسه انگیز باشد، اما هرگز نباید از کودک برای تخلیه یا کلماتی استفاده کرد که ممکن است در هر زمانی او را از دیگران دور کند. در مورد موضوعات مورد بحث دقت کنید و در صورت نیاز به این بحث، موارد را کلی نگه دارید و از بحث به عنوان روشی برای آموزش رویکردهای مناسب استفاده کنید. نظرات قوی در مورد دیگران و موضوعات قوی را از گفتگو با کودکان دور نگه دارید. اینها را برای خود نگه دارید یا با بزرگسالان دیگر در مورد آنها صحبت کنید. فرزندتان بعداً بابت آن از شما تشکر خواهد کرد.

Report this page